وقتى بدنيا ميايى خودبخود مسلمانى، بعنوان يك مسلمان وظيفه دارى ديگران را به اسلام دعوت كنى، اگر كسى دعوتت را پذيرفت، تو يكى از بندگان برگزيده خدا هستى و كليد بهشت از آن توست، براى "كافرى" كه به اسلام گرويده جشنى بيادماندنى برپا ميشود، قدم آن "كافر" تازه مسلمان روى چشم همه مسلمين قرار ميگيرد.
حال اگر بخواهد /بخواهى اين دين را ترك كنى حكم تو اعدام است، بله اعدام!
چطور ميتواند يك (ايديولوژى)- (مذهب)- (دين)- (مرام) يا هر اسمى كه به روى آن ميگذاريد اينچنين تضاد ژرفى را توجيح كند؟ چگونه؟