کانون وبلاگ نویسان ایران

۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

با حمايت از جنبش آزاديخواهى مردم سوريه جبش خودمان را چند قدم به پيروزى نزديك كنيم!


از تمامى دوستانى كه دستى بقلم دارند تقاضا ميكنم به اين مهم ارزش بگذارند و به هر وسيله كه ميتوانند از جنبش مردم سوريه حمايت كنند - فراموش نكنيد كه به صدها دليل با سقوط دولت سوريه و پيروزى مردم آزاديخواه آنجا ، عرصه بر جمهورى اسلامى تنگتر از پيش خواهد شد و جنبش آزاديخواهى ايران هم چند قدم به پيروزى نزديكتر خواهد شد .
باميد پيروزى تمامى جنبشهاى آزاديخواهى دنيا.

بالاترين

۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

خانواده خوشبخت ! ، مملكته داريم؟



تماس گرفتم با يكى از بچه محلهاى قديمى ، ديدم خونه شون عزا خونه اس و از هر جايى صداى شيون مياد.
سه تا داداش تو يك روز - اولى كه باهزار قرض و قوله يه ماشين خريده بود كه سه شيفت مسافركشى كنه و بدهياشو بده مياد دم عصر خونه يه چيزى كوفت كنه و بره دنبال بدبختيش ، ماشين و تو كوچه شون با دو هزارتا قفل و چند صد متر زنجير ميبنده برا چند دقيقه استراحت ، با سه سوت جلو چشم در و همسايه ميدزدن . - دومى رو با مقادير قابل ملاحظه اى مواد مخدر ميگيرن كه احتمالا حكمش اعدامه - سومى ام زنش ششصد تا سكه مهرش و گذاشته اجرا و مامورا كت بسته از محل كارش ميبرنش .

اين مطلب نه من در آورديه نه طنزه ، واقعيتيه كه همين پريروز اتفاق افتاده !
توى همين تهرون خودمون ، يه جايى تو جنوب شهر- در تماسى تلفنى كه خودم داشتم.
واقعا متاسفم برا خودم و مملكت گل وبلبل و صاحبش كه امام زمونه .


۱۳۹۰ فروردین ۱۹, جمعه

چقد ميخواى كه به لينكم مثبت بدى؟ الهى كه اونجورى بشى اگه منفى بدى!


يادوتونه قديما (البته هنوزم بعضى جاها هست) زميناى خالى در هر محله اى پيدا ميشد كه پره آشغال بود و بعضيام كه توش ميشاشيدن -اونهايى معمولا تميزتر ميموندن كه روى ديوارش نوشته شده بود "لعنت بر پدر و مادر كسى كه در اينمكان آشغال بريزد" - حالا اين شده حكايت بالاترين - دقت كردين تازگيا كمتر لينكى پيدا ميشه كه فله اى منفى نخورده باشه؟ يارو نوشته بنظر من سبزا بايد فلان كار رو بكنن فورى منفى بارون ميشه - يكى نوشته مثلا امشب به قرارگاه اشرف حمله شده و منفى فله اى ميگيره - اون يكى نوشته رضا پهلوى اينو گفت و پر منفى ميشه و هزاران موردى كه روزانه در اين سايت عزيز بالاترين اتفاق ميفته و از نظرها پنهون ميشه - راستى دوستان هيچ فكر كردين منفيتون براى چيه؟ اگر كسى فقط نظرشو ابراز كرده باشه مستحق منفيه؟ يا اگر يكنفر فيلمى از يكى از افراد شناخته شده گذاشته باشه كه شما ازش خوشتون نمياد ، بايد منفى بدين؟ يا اگر كسى خبرى منتشر كرده از يك سايت معتبر ولى به مذاق شما خوش نمياد بايد منفى بگيره؟ آخه نوكرتم تو قرن بيست و يكميم ها ، عصر حجر كه نيستيم دادا! خوشت نمياد بيخيالش شو ، نبايس بزنى طرف رو از هستى ساقط كنى كه مشتى ! تازه بعضيام كه گزارش رد ميكنن- لطفا كمى قوانين دموكراسى رو بخونين نميگم قوانين بالاترينو.
تو اين روز جمعه اى اخلاقمو خراب نكنين و به لينكم مثبت بدين (يا بگين لا اقل چقد ميخواين كه مثبت بدين و چقد ميخواين كه منفى ندين بالاخره هر چيزى يه قيمتى داره نه؟) اگرم منفى بدين نفرين ميكنم ، كسى نفريناى من و نديده من جيگر سيا ميكنم ،گفته باشم نگى نگفتى!


بالاترين

۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

چرا بعضى وقتها از هموطنان خارج نشينم بيزار/دلگير ميشم؟



قبل از عيدى، براى انجام كارى رفته بودم سوييس ، ايرانيهاى مقيم آنجا در يكى از شهرها بازار نوروزى اى برپا كرده بودند همراه با غرفه هاى متعدد از بستنى اكبر مشدى گرفته تا شيرينى و آجيل و كتاب و سى دى تا چلوكباب و غيره ، با اولين نگاه در بساط غرفه ها متوجه شدم كه اين دوستان ايرانى, كوچكترين علاقه اى به جريانات جارى روز كشور ندارند - ناگفته نماند كه منهم با نظر احتمالى خيلى از دوستان موافقم كه هميشه كه آدم نبايد سياسى باشه و سياسى فكر كنه ! - ولى واقعيتش اينه كه براى كسى كه از ايران ميايد و با پوست و گوشت خود ظلم وبيداد را احساس كرده و يك نيم نگاهى و كورسوى اميدى به هموطنان خارج كشور دارد ، كمى حيرت انگيز بود كه هيچ اثرى و هيچ اثرى از نمادهاى جنبش آزاديخواهيمون كه همانا جنبش سبز باشه نديدم ، دريغ از يك بادكنك سبز ! ، طنز ماجرا در جايى پررنگ تر ميشود كه وقتى خيلى آروم و محترمانه از صاحب يكى از غرفه ها سوال كردم "دوست عزيز آيا نمادى - دستبندى - چيزى از جنبش سبز هم براى فروش داريد كه من بخرم؟" در كمال ناباورى ايشان با صداى نسبتا بلند جوابم را اينطور داد " نه داداش ، ما سبز مبز و اصلاحات مصلاحات نميشناسيم و نيستيم ، ما فقط ميگيم براندازى و و السلام " !
حال من نميدانم از كجاى ظاهر من به اين نتيجه رسيده بود كه من دنبال اصلاحات هستم و اصولا ايشان چطور و به چه نحوى قراره براندازى كنند ؟ سواليست كه تا همين الان هم جوابى برايش پيدا نكردم .
نا گفته نماند كه بنده نه مامور وزارت اطلاعات هستم و نه سانديس خور و نه قصد تضعيف جنبش را دارم، فقط بعنوان كسى كه دلى در گرو ايران دارم و فكر ميكنم جنبش سبز در حال حاضر تنها راه نجات ايران است و بس .
بقول شاهين نجفى عزيز در ويديويى كه در اينجا گذاشتم ....شايد ميرفت اروپا الان دو تا پاس داشت ....ديگه حرف سياسى نميزد ميترسيد!!!!

اما حال فكر ميكنم كه ما ايرانيها حالا حالا ها خيلى راه داريم تا به مقصد برسيم - همين.

بالاترين