کانون وبلاگ نویسان ایران

۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

خانواده خوشبخت ! ، مملكته داريم؟



تماس گرفتم با يكى از بچه محلهاى قديمى ، ديدم خونه شون عزا خونه اس و از هر جايى صداى شيون مياد.
سه تا داداش تو يك روز - اولى كه باهزار قرض و قوله يه ماشين خريده بود كه سه شيفت مسافركشى كنه و بدهياشو بده مياد دم عصر خونه يه چيزى كوفت كنه و بره دنبال بدبختيش ، ماشين و تو كوچه شون با دو هزارتا قفل و چند صد متر زنجير ميبنده برا چند دقيقه استراحت ، با سه سوت جلو چشم در و همسايه ميدزدن . - دومى رو با مقادير قابل ملاحظه اى مواد مخدر ميگيرن كه احتمالا حكمش اعدامه - سومى ام زنش ششصد تا سكه مهرش و گذاشته اجرا و مامورا كت بسته از محل كارش ميبرنش .

اين مطلب نه من در آورديه نه طنزه ، واقعيتيه كه همين پريروز اتفاق افتاده !
توى همين تهرون خودمون ، يه جايى تو جنوب شهر- در تماسى تلفنى كه خودم داشتم.
واقعا متاسفم برا خودم و مملكت گل وبلبل و صاحبش كه امام زمونه .


هیچ نظری موجود نیست: